Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-01@22:46:26 GMT

خبرخوب| مادرِ آقا‌مهدی دعایتان مستجاب شد!

تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۵۲۰۰۲

خبرخوب| مادرِ آقا‌مهدی دعایتان مستجاب شد!

گروه خبرخوب:دل توی دلم نیست که برایتان مطلبی را بگویم! گوش‌تان با من است ؟! خیالم راحت باشد که این چند دقیقه را دل سپردید به خبرخوب ؟! خب پس می‌گویم. چندوقت پیش میان توصیه‌ها و سخنان امیرالمونین علیه السلام جستجو می‌کردم که چشمم به جمله‌ای از ایشان روشن شد.
حضرت می‌فرمایند:«گوش خود را به شنیدن خوبى ها عادت بده و به آنچه که به صلاح و درستى تو نمى‌افزاید گوش مسپار، زیرا این کار، دل ها را زنگار مى‌زند و موجب سرزنش مى‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

» شما که غریبه نیستید اما این جمله شعفی بی مثال بود برای من که چندوقتی است مثل شما گره‌خورده‌ام به خبرخوب! راستش را بخواهید حالا بیشتر از قبل به خانواده‌ خبرخوب و شما که عضوی از این خانواده هستید افتخار می‌کنم چون مدتی است توصیه حضرت امیر را سرلوحه زندگی‌مان قرار داده‌ایم. اصلا هر کسی پرسید چرا خبرخوب؟! همه دلیل‌ها را کنار بگذارید و این جمله مولا را نشانش دهید. دست به سینه بگذارید تا امروز خبرخوب را با عرض ارادت به حضرت علی علیه‌السلام شروع کنیم:«السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُتَّقِینَ‏»

مادر آقا‌مهدی دعایتان مستجاب شد!

صف‌آرایی بازیکنان‌تیم ملی را مقابل انگلیس دیدید؟! هرچند که نتیجه مطلوب دلمان نبود اما مطمئنا در این 90 دقیقه دوبار از ته دل فریاد خوشحالی کشیدم و توپ را همراه «مهدی طارمی» راهی دروازه انگلیس کردیم. دوبار از جا کنده شدیم و با غرور به پرچم‌مان و تیم‌ملی‌مان چشم دوختیم! آن هم مقابل انگلیسی که یکی از مدعیان قهرمانی جام جهانی 2022 است انگلیسی که دروازه‌اش در بازی‌های مقدماتی جام‌جهانی فقط 3 بار باز شده بود حالا ملی پوشان ایرانی به تنهایی دوگل  مهمان دروازه‌اش کردند. مهدی طارمی موفق شد با دبل برابر انگلیس به نخستین بازیکن ایرانی تبدیل شود که توانسته در یک دیدار جام‌جهانی دو گل به حریف بزند. مادر این ملی‌پوش قبل از بازی گفته بود که دوست دارد پسرش مقابل انگلیس و آمریکا گل بزند و این گل‌ها را به شهدای مظلوم شاهچراغ هدیه کند. مادر آقامهدی! دعایتان مستجاب شد.پسرتان گل کاشت اما هنوز چشم یک ایران به او و هم‌سنگرانش است. به امید موفقیت تیم ملی. به امید موفقیت ایران! 

 

ماه عسل از نوع جهادی! 

از همان اول هر دویشان دغدغه آبادی کشور را داشتند و پای ثابت اردوهای جهادی بودند. روستا به روستا می‌رفتند و آستین بالا می‌زدند تا در و دیوار مناطق محروم را به رنگ آبادی در بیاورند. زوج جهادگر مازندرانی را می‌گویم، «عادل الندانی» و همسرش. در گیرودار همین اردوهای جهادی  با هم آشنا شدند و ازدواج‌شان رقم خورد. لاکچری‌بازی و چشم‌و هم‌چشمی هیچ‌وقت پایش را به داستان قشنگ آشنایی‌شان باز نکرد. دغدغه‌شان طلا ، جشن عروسی و مهمان‌ها نبود دغدغه‌شان آبادی بود و لبخند کودکان روستایی؛ برای همین  هر چه فکر کردند دلشان نیامد ماه‌عسل‌شان را در هیچ‌جایی جز اردوهای جهادی بگذرانند. چمدان بستند و راهی روستای «چاشم» شدند تا شانه به شانه هم آجر به آجر برای ایران تلاش کنند و خوش‌به حال ایران که مردمانی این چنین در دل خود جای داده مردمانی که خوشحالی وصال‌شان را با آبادی خاک وطن گره می‌زنند!
 

 

دختران ترکمن و صادرات صنایع دستی! 

این قسمت از خبرخوب امروز متعلق به ترکمن‌هاست و دختران و زنان خوش‌ذوق و باسلیقه‌شان. «سوسن مرادی» یکی از دختران ترکمن است که در راستای اقتصاد مقاومتی به دختران روستایش به طور رایگان در مسجد  صنایع دستی و دوخت لباس‌‍‌های محلی ترکمنی را آموزش می‌دهد. تا خانواده‌ها بتوانند به جای خرید لباس‌های موردنیازشان، خود با هزینه کمتر آنها را تهیه کنند. حتی برخی از دختران ترکمن از طریق این آموزش‌ها، حالا به درآمد رسیدند و کسب‌و کاری برای خودشان راه انداخته‌اند. قالی دورو ابریشم یکی از صنایع دستی ترکمن است که حالا از کارگاه کوچک سوسن مرادی و شاگردانش به کشورهای دیگر صادر می‌شود. او می‌گوید هدفش از این کار، زنده نگه داشتن هنرهای اصیل ایرانی و توانمندسازی دختران است تا خود صاحب کسب و کار باشند. دخترانی که خوب نشان دادند هنر دستان‌شان در کشورهای دیگر هم خریدار دارد. 

 

خسته‌نباشی آقای رفتگر! 

شب‌ها که آقای رفتگر مهربان با صدای جارویش برای خیابان لالایی می‌خواند و رخت تمیزی بر تن کوچه‌های شهر می‌کند شاید بیشتر ما خواب باشیم. آنوقت آقای رفتگر می‌ماند و خیابان و تاریکی‌شب و جارویش. شاید آن لحظه دلش سلام گرمی می‌خواهد که خستگی از تنش بشوید یا بین خانه‌ها دنبال چراغ روشنی می‌گردد که به رویش لبخند بزند.
حالا یکی از شهروندان تهرانی می‌گوید:« بعضی اوقات که شب‌کار هستم و باید شب‌ها را در منزل کار کنم. بعضی شب‌ها که شیفت من و آقای رفتگر با هم یکی می‌شود. تا آهنگ موزون خش خش جارویش را می‌شنوم دلم گرم می‌شود. بلند می‌شوم و یک میان وعده برای خودم و آقای رفتگر تدارک می‌بینم. آنوقت خدا می‌داند چقدر از دیدن لبخند پر مهرش و شنیدن این جمله که خستگی‌ام در رفت انرژی می‌گیرم.»
مردم ما استاد مهربانی به هم هستند دنیا باید کلاس درسی بگذارد تا قلب مهربان ایرانی الفبای این همدلی را به آنها بیاموزد. راستی امشب اگر صدای جاروی آقای رفتگر به گوش‌تان رسید لذت خوردن یک میان وعده و چای گرم را با او از دست ندهید. 

 

ثروتمندترین فرد دنیا

خوشا به حال گوش‌های خوشبخت‌ما و چشم‌های سعادتمندمان که به توصیه امیرالمومنین علیه‌السلام چند سطری را خبر خوب خواندند و شنیدند اما این نیکی و خوبی فقط برای چشم و گوش‌مان است. نیکی گنج ماست و هر آنکه صاحبش باشد ثروتمندترین دنیاست چرا که حضرت علی علیه‌السلام در بخش دیگری از صحبت‌هایش می‌فرماید:« نیکى کردن ، گنج است و کریم ، کسى است که مالک این گنج شود.»

پس شما ثروتمندید اگر هر روز با چند دانه ارزن میزبان پرندگان می‌شوید. شما ثروتمندید اگر لبخند را از اطرافیان‌تان دریغ نمی‌کنید. شما ثروتمندید اگر دست‌هایتان گره‌گشای دیگران است. شما ثروتمندید اگر حال خوب را پیشکش دیگران می‌کنید. همین حالا چرتکه بیاندازید ته مانده حساب‌تان چقدر است؟! چقدر نیکی در چنته دارید؟! خیال ثروتمند شدن در سرتان نیست؟! پس بسم‌‍الله. منتظر چه هستید. گوش کنید به قلب‌ مهربان‌تان و همین حالا صاحب گنجی شوید که امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند. یک پیشنهاد؛ اصلا می‌خواهید همین حالا خودتان و یکی از اطرافیان را مهمان دولیوان شیر گرم کنید. آن‌هم به این بهانه که برای روزهای آلوده  شیر عجیب معجزه می‌کند. برای شروع بد نیست اما ریش و قیچی دست خودتان! 

خوش خبر باشید!

و اما سخن پایانی، خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و…) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هر یک از شبکه‌های اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن ۰۹۳۳۰۸۲۶۳۱۲ برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمی‌کند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توییتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیان‌تان داشته باشید.

منتظر خبرهای خوب شما هستیم. خوش‌خبر باشید.

پایان پیام/

 

منبع: فارس

کلیدواژه: خبرخوب حضرت علی جام جهانی مهدی طارمی دختران ترکمن جهادگر بسیج علیه السلام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۵۲۰۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانه‌ای رساند؟

همشهری آنلاین: رحیم‌علی خرم مقاطعه‌کار معروف زمان پهلوی و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) در آن زمان، روزگاری یک کارگر ساده آسفالت‌کار بوده که بواسطه آشنایی اتفاقی با مادر شاه به یک سرمایه‌دار بزرگ تبدیل شد. رحیم‌علی فرزند بیک‌علی حدود سال 1300 در روستای کوهپایه زبیر از توابع ساوه متولد شد. او در جوانی با هدف یافتن شغل و کسب درآمد راهی تهران شد و به لطف جثه‌ای قوی و نیرومند در یک پروژه آسفالت‌کاری در پایتخت به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد. از قضا این گروه آسفالت‌کار یکی از روزها برای ترمیم معابر کاخ سلطنتی به سعدآباد رفتند و همان جا نقطه آغاز ارتباط خرم با دربار پهلوی بود چرا که مادر شاه در محوطه کاخ وی را دید و همان روز او را به حضور خود فراخواند. گفته می‌شود علت راهیابی خرم به دربار، روابط غیر عادی او با ملکه مادر بوده است. به این ترتیب آشنایی رحیم‌علی خرم با مادر شاه نقطه آغاز ترقی او بود و از این زمان، این شخص به حکم ارتباط و وابستگی به مادر شاه، وارد چرخه فاسد حاکمیت پهلوی شد و به سرعت با برادران شاه وارد روابط اقتصادی شد. او با محمودرضا پهلوی و حمیدرضا پهلوی رابطه نزدیکی داشت و حتی قرار بود پسر خرم با دختر حمیدرضا ازدواج کند. داستان آشنایی رحیم علی خرم با مادر شاه در کتاب «من و فرح پهلوی»، نوشته اسکندر دلدم با جزئیات بیشتری آمده است. نویسنده این کتاب، اسکندر دلدم از افراد مورد وثوق دربار پهلوی و از نزدیکان دولتمردان این رژیم بوده است. او به دلیل شغل خبرنگاری‌اش، ارتباطات وسیعی با دربار و مقام‌های تراز اول کشور داشته است. دلدم در خاطراتش در کتاب«من و فرح پهلوی» آورده است: مادر شاه، اکثر شب‌ها در کاخ اختصاصی خود مجلس بزم به راه می‌انداخت و با آن سن زیاد به سه چیز علاقه داشت. یکی مصاحبت با مردان قوی هیکل و عظیم‌الجثه که آخرین آن، رحیم‌علی خرم، مقاطعه کار معروف و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) بود. دوم به «سگ» علاقه مفرطی داشت و همیشه در اطراف او، حتی روی پاها و در بغلش چندین سگ از نژادهای مختلف دیده می‌شد. سومین سرگرمی مادر شاه، برپایی مجالس طرب بود. پای ثابت مجالس بزم و طرب ملکه مادر، خواننده کهن سال و قدیمی «ملوک ضرابی» بود که چندین مدال درجه اول همایون (مدالی که معمولا به فرماندهان عالی رتبه ارتش و رجال درجه اول سیاسی داده می شد) از شاه و مادرش گرفته بود! مادر شاه یک شوهر رسمی به نام آقای ملک پور داشت. من ملک پور را از نزدیک می‌شناختم. ملک پور علاوه بر کارها و مشاغلی که داشت، در کار خرید و فروش اتومبیل دست دوم نیز فعالیت می کرد و پاتوق او، نمایشگاه مرحوم شعبان رحیمی پور در ضلع جنوبی میدان فردوسی بود. بسیاری از رجال و امرای ارتش چون سپهبد کمال و سپهبد وشمگیر هم بعداز ظهرها در این نمایشگاه فعالیت اقتصادی داشتند. ماجرای آشنایی ملکه مادر با رحیم‌علی خرم نیز بسیار خواندنی و جالب است. رحیم‌علی خرم،کارگر ساده (آسفالت کار) بود و هیکل درشت و نخراشیده‌ای داشت. یک روز که خیابان‌های کاخ سعدآباد را تجدید آسفالت می‌کردند، رحیم‌علی خرم پس از کار زیاد و بعد از صرف ناهار مشغول چرت زدن و استراحت زیر یکی از درخت‌های محوطه کاخ سعدآباد بوده که از قضای روزگار، شاهین بخت و اقبال در اطراف هیکل نتراشیده و نخراشیده او به پرواز در می‌آید و مادر شاه که همراه با ندیمه‌اش از آن محل عبور می‌کرده و چشمش به هیکل غیرعادی کارگری که در آن آفتاب نیمروز به حالت طاق باز(!) خوابیده و دستمالش را هم روی صورتش کشیده بود، می‌افتد و بلافاصله می‌گوید این مرتیکه پدرسوخته را به کاخ اختصاصی بیاورید تا ببینم به چه جرئتی به این وضع فجیع(!) در ملأ مادرشاه خوابیده است! فورا رحیم‌علی را بلند می‌کنند و به حضور والده مکرمه شاهنشاه می‌برند و از همین لحظه، زندگی رحیم‌علی دگرگون و کارگر آسفالت کار مبدل به بزرگ‌ترین مقاطعه‌کار آسفالت کار دستگاه‌ها و ادارات دولتی می‌شود. خرم پس از این دیدار، مورد توجه مادر شاه قرار گرفته و به زودی صاحب مکنت و ثروت فوق‌العاده‌ای می‌شود. رحیم‌علی خرم بعدها، محل کارگاه آسفالت‌پزی خود در جاده کرج را تبدیل به کاباره جزیره کرد و زمین‌های اطراف آن را صاحب شد و پارک خرم (پارک ارم فعلی) را تاسیس کرد. خرم به وسیله ایادی خود در این پارک، زنان و دختران جوان و حتی زنان شوهرداری را که همراه با شوهر و فرزندان خود به این محل آمده بودند، می‌ربود و در محل مخصوصی که در پارک برای خود ساخته بود، مورد تجاوز قرار می‌داد.

رحیم‌علی خرم که در آغاز به عنوان مقاطعه‌کار آسفالت به ثروت‌اندوزی می‌پرداخت، کمی بعد با رانت‌خواری توانست اغلب قراردادهای پیمانکاری را به نام خود منعقد کند. حسین فردوست رئیس دفتر اطلاعات شاهنشاهی و دوست نزدیک شاه در این باره در کتاب«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» می‌نویسد: «یک نمونه کوچک در مقایسه با سایر فعالیت‌ها در سطح کشور عبارت بود از آسفالت خیابان‌های تهران. شهرداری چندین سال متوالی با یک مقاطعه‌کار [که نام او رحیم‌علی خرم بود] قرارداد بست که در طول یک سال در قبال فلان ‌مقدار وجه (رقم به درستی خاطرم نیست ولی آن‌قدر بود که مقاطعه‌کار توانست برای هر سال 200 میلیون تومان به مقامات شهرداری رشوه دهد) مسئولیت آسفالت خیابان‌های تهران را عهده‌دار گردد. مقاطعه‌کار فوق، خیابان‌ها را لکه‌گیری می‌کرد و در برخی خیابان‌ها یک ورقه نازک چند سانتی آسفالت می‌ریخت. در فصل زمستان به علت یخبندان، این آسفالت‌ها درمی‌آمد و چاله‌هایی در خیابان‌ها ایجاد می‌کرد که رانندگی در خیابان‌های تهران مسئله شده بود و زیان‌های فراوانی به خودروها و به خصوص فنرهای خودرو وارد می‌کرد. این کار چند سال متوالی ادامه یافت و وضع را به محمدرضا گزارش دادم. محمودرضا برادر محمدرضا با این مقاطعه‌کار به طور صوری شریک بود و درصدی دریافت می‌داشت. نتیجه گزارش من فقط این شد که سال بعد با آن مقاطعه‌کار قراردادی بسته نشد ولی نه به سوءاستفاده در شهرداری کاری داشتند و نه به مقاطعه‌کار ایرادی وارد شد.»

رحیم‌علی خرم با اشرف پهلوی هم رابطه خوبی داشت. ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامه‌نگار و نویسنده، نماینده مجلس شورای ملی و از کارگزاران رژیم پهلوی، در کتاب«یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار» در این‌باره می‌نویسد: «یک روز که والاحضرت اشرف می‌خواست به اروپا برود خرم بیش از یکصد هزار دلار... از تمام صرافی‌های تهران خرید و جمع کرد یعنی هشت میلیون ریال آن روز خرج کرد. آن اسکناس‌ها را در بسته مخصوصی پیچید و به فرودگاه رفت و دست والاحضرت را ماچ کرد و آن بسته را تقدیم نمود.» در سال 1341 و در دوران نخست‌وزیری علی امینی، خرم به اتهام یک کلاهبرداری کلان به مبلغ 23 میلیون تومان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی بازداشت شد. جالب این که در زندان نیز فسادهای خرم ادامه داشت. عمیدی نوری در کتاب«یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار» به این نکته هم اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در مدتی که خرم در زندان بود شب‌ها به خارج از توقیفگاه خود می‌رفت و مشغول کسب بود. روزها هم توقیفگاه او در حقیقت محل کار او شده بود. خدا می‌داند در همان محل توقیفگاه او متجاوز از 40 میلیون تومان قرارداد مقاطعه‌کاری آسفالت با او بسته شد.» اما سرانجام با وساطت دربار و به ویژه ملکه مادر و برادران شاه از این اتهام فارغ شد. عمیدی نوری درباره حمایت‌های خاندان سلطنتی از خرم هم می‌نویسد: «وقتی پرونده آسفالت تهران در دیوان کیفر به شدت تحت رسیدگی بود، بازپرس دستور توقیف خرم و دفاتر او را داده بود، اما دربار برای فرار او دست و پا می‌زد زیرا بعضی از شاهپورها و اشرف در کارهای او شرکت داشتند.» به این ترتیب رحیم‌علی خرم با اتکا به پشتوانه‌ای قوی همچنان می‌تازید. او در طول حکومت پهلوی با حمایت‌های آشکار و پنهان خاندان پهلوی به ثروت افسانه‌ای دست یافته بود که او را در دریف افراد با نفوذ در بسیاری از معادلات اقتصادی کشور قرار می‌داد و خرم از حیف و میل و پایمال کردن بیت المال ابایی نداشت. سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شعبه سوم دادگاه انقلاب رحیم‌علی خرم را نمونه بارز مفسد فی الارض شناخت و به حکم این دادگاه خرم در سحرگاه 19 اردیبهشت 1358 به جوخه اعدام سپرده شد.

کد خبر 848155 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها تاریخ - اسناد پهلوی خبر ویژه کتاب - تاریخ تاریخ انقلاب اسلامی ایران تاریخ عمومی ایران فساد

دیگر خبرها

  • هوادار با مسعود شجاعی پرواز می‌کند
  • روز خلیج فارس با شهنواز 
  • در رئال باور داریم تیمی بهتر از ما وجود ندارد
  • مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانه‌ای رساند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
  • ماه مو ؛ عرفان طهماسبی
  • علی دایی در خانه خبرنگار ورزشی و مادر ۸۹ساله‌اش!
  • واکنش مادر ترانه علیدوستی به حواشی یک عکس با دخترش | تصویر
  • تا حالا لاک پشت دو سر دیده بودین؟ (فیلم)